هفت سال میشود که ماه رمضان با کمک هم، سفره سادهای پهن کردهاند و کنار هم افطار میکنند. دوستان و همسایهها آنها را به «نیکانیها» میشناسند که نام ساختمانشان است. ساختمان پنجطبقهای که در محله مجیدیه قرار دارد. ۱۰ خواهر و برادر با فرزندانشان در این پانزده واحد کنار هم جمعاند. ساکنان این ساختمان دست در دست هم در شادی و غم و در سختی و راحتی کنار هم هستند.
کدورتی بینشان نیست و اگر ناراحتی هم پیش بیاید، با هم گفتگو و آن را حل میکنند. یار و یاور یکدیگرند و به لطف پدر و مادر و برادر بزرگتر حالا همگی خانه دارند. در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان، مهمان سفره افطارشان شدیم تا از حال و هوای بیریای سفره و دورهمی خانوادگیشان بگوییم.
سال ۹۲ علیاکبر محسنینیا، پدر خانواده، با همفکری پسر بزرگش، محسن، تصمیم گرفت خانهای را که در بولوار هنرستان داشت، بفروشد و اینجا در الهیه زمین بخرد و برای همه بچهها خانه بسازد. آقاعلی اکبر متولد۱۳۲۱ است و حالا همراه همسرش، فاطمه آزاد، در روستای بیهود نزدیک شهر قائن زندگی میکند و مشغول کشاورزی و دامداری است و فرزندانش اینجا همگی سروسامان گرفتهاند.
محسن فرزند اول و پسر بزرگ خانواده ۵۶سال دارد و بازنشسته سپاه است. او سال۹۳ کارهای ساختوساز خانه را مدیریت میکرد و بعد از چهاردهماه که ساختوساز به پایان رسید، همراه پدر، واحدها را به نام خواهر و برادرها کرد.
از وقتی خواهرها و برادرها ساکن این ساختمان شدهاند، برنامههای مختلفی را کنار هم برگزار میکنند. یکی از زیباترین رسمهای آنها برگزاری همین سفره افطاری ساده است که مسئولیت آن را خانمها برعهده دارند. هر شب برپایی سفره برعهده بانوان یکطبقه است و از قبل، پخت غذا انتخاب میشود.
هزینه افطاری بین همه سرشکن میشود و قبل از ماه مبارک، خریدها انجام میشود. سوپ یا آش و نان و پنیر و سبزی پای ثابت سفره است. بعضی از خانمها هم به سلیقه خودشان شیربرنج، شلهزرد یا غذاهایی مثل کتلت، املت و ساندویچ هم برای پای سفره آماده میکنند.
بوی سوپ، نان، پنیر و سبزی، خانه را پر کرده است که صدای اذان بلند میشود تا این خانواده یکدل در صف نماز جماعت کنار هم بایستند. محسنآقا صف اول میایستد و نماز را اقامه میکند و بعد از پایان نماز میگوید: برپایی نماز جماعت بهویژه زمان مغرب و عشا و گاهی نماز ظهر، یکی دیگر از رسومی است که بچهها بعد از سکونت در اینجا شروع کردند.
سفره را در طبقه اول و در واحد پدر و مادر پهن کردهاند که از واحدهای دیگر بزرگتر است و همه ۴۵ساکن این ساختمان میتوانند دور هم افطار کنند. محسن، منصوره، زهرا، محبوبه، محمد، حسین، ملیحه، مریم، زهره و مرتضی فرزندان آقاعلیاکبر و فاطمه خانم هستند که همگی ازدواج کردهاند و صاحب فرزند هستند.
محسنآقا که مدیریت ساختمان را هم برعهده دارد، میگوید: از وقتی بیشتر بچهها ازدواج کردند، پدر دوست داشت کاری انجام دهد تا همگی سروسامان بگیرند و دیگر دغدغه اجاره و هر سال خانه عوضکردن را نداشته باشند. خانه را هم که فروخت، به روستا رفت و هر سال چند روز بیشتر در مشهد نمیماند.
پدر واحدش را برای برگزاری مراسم دراختیار دخترها و پسرهایش گذاشته است تا هروقت هرکدام مراسم بزرگتری دارند، خیالشان برای جا راحت باشد و از همان زمان به اینجا «محسنیه» میگویم. خواهرانم هرکدام در مناسبتهای مذهبی روضه یا مولودی داشته باشند، آن را در خانه پدر برگزار میکنند.
محسنآقا از صمیمیت، همدلی و همکاری اعضای خانواده میگوید و اینکه از وقتی به این خانه آمدند، همه در حل مشکلات به هم یاری میرسانند. او میگوید: نمیگویم اختلافی بین ساکنان به وجود نمیآید، ولی همیشه راه حلی برای آن پیدا میکنیم.
فرزندان و نوهها همه کنار هم بزرگ میشوند. همگی بعد از افطار به حیاط میرویم. آقایان تور والیبال میبندند و شروع به بازی میکنند. بچهها تاب دارند و فوتبال بازی میکنند. خانمها هم برنامههای شب بعد را مشخص میکنند. این همدلی شادی بههمراه دارد و سبک زندگی فرزندانمان را هم تغییر داده است و دیگر تنها بزرگ نمیشوند.
محبوبه، دختر سوم و فرزند چهارم خانواده، مسئول صندوق قرضالحسنه ساختمان است. او از سفرهداری پدر و مادرش میگوید و اینکه چقدر هوای فرزندانشان را دارند. میگوید: همه بچهها قدردان زحمتهای پدر و مادر هستند. هنوز هم هر وقت هرکدام از ما به دیدن پدر و مادر میرویم، دست خالی برنمیگردیم. مادر انواع لبنیات و غذاها را برای همه میفرستد. این دورهمی را از لطف و دعای پرخیروبرکت پدرم و مادر داریم.
از وقتی که به اینجا آمدهایم، روزی نیست که از حال هم بیخبر باشیم. خواهرها هر کدامشان هر وقت بتواند، روضه و مولودی برگزار میکند. دهه فاطمیه، محرم و صفر و سایر مناسبتها، درِ خانه به روی همسایهها، دوست و آشنا باز است و همه در این مراسم حضور دارند.
هر وقت هم نذری داریم، خانمها پای کار هستند. دیگ و گاز را یا در حیاط یا در پیلوت برپا میکنیم. برای بچهها هم برنامههای متنوع داریم. هر ماه مینیبوس میگیریم و آنها را برای زیارت به حرم مطهر میبریم. هرماه هم قرعهکشی داریم و وام به یکی از خانوادهها تعلق میگیرد.
افطار که تمام میشود، با کمک هم سفره را جمع میکنند و ظرفها را میشویند. بچهها هم در کارها کمکحال پدر و مادرها هستند. آقایان برای بستن تور والیبال به حیاط میروند. صفیا... رمضانی، همسر زهرا خانم، دختر دوم خانواده است که این ساختمان را به ما معرفی کرده و از همدلی ساکنان آن گفته است.
او عضو هیئتامنای مسجد «آفرینش» در نزدیکی خانه است و میگوید: هروقت بانوان در مسجد برنامهای دارند به اینجا میآیند. سال گذشته، جشن میلاد حضرتزهرا (س) و حضرت زینب (س) در اینجا برگزار شد. برگزاری ساده این مراسم، صفای باهمبودن را بیشتر کرده است.